دینی

خلاصه دروس پیام های هشتم و مطالب دیگر

سر آغاز

۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۸:۰۸ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پویان ولی زادگان

حدیث

امام عسکرى علیه‏ السلام :
بهترین برادر تو کسى است که خطایت را فراموش کند و احسان تو را به خود، به یاد آورد. 

امام عسکرى علیه‏ السلام :
دو خصلت است که بالاتر از آنها چیزى نیست : ایمان به خدا و سود رساندن به برادران. 


امام حسن مجتبی علیه السلام :
در شگفتم از کسى که درباره خوراکیهاى خود اندیشه و تأمل مى‏ کند ولیکن درباره نیازمندیهاى فکرى و عقلى ‏اش تأمل نمى ‏کند، پرهیز مى‏ کند از آنچه معده ‏اش را اذیت مى ‏نماید و سینه و قلب خود را از پست‏ترین چیزها پر مى ‏کند.

۱۵ دی ۹۴ ، ۱۹:۴۵ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پویان ولی زادگان

نمونه سوالات دروس 1 تا 8

نمونه سوالات دروس 1 تا 8

۱۵ دی ۹۴ ، ۱۹:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پویان ولی زادگان

خطای دید2(منبع: topnop.ir )




چند ثانیه به تصوبر خیره شده سپس رو به دیوار سفید تند تند پلک بزنید.

۱۵ آبان ۹۴ ، ۱۳:۲۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پویان ولی زادگان

خطای دید(منبع: topnop.ir )


نگاهتان را روی نقاط سیاه بچرخانید


۱۵ آبان ۹۴ ، ۱۳:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پویان ولی زادگان

حکایات علی (ع) (منبع: rasekhoon.net)

جابر بن عبداللّه انصارى گوید:

روزى به همراه مولاى متّقیان ، امام علىّ علیه السلام بودم ، شخصى را دیدیم که مشغول نماز است ، حضرت به او خطاب کرد و فرمود: آیا معنا و مفهوم نماز را مى دانى که چگونه و براى چه مى باشد؟

اظهار داشت : آیا براى نماز مفهومى غیر از عبادت هم هست ؟

حضرت فرمود: آرى ، به حقّ آن کسى که محمّد صلّى اللّه علیه و آله را به نبوّت مبعوث گردانید، نماز داراى تاءویل و مفهومى است که تمام معناى عبودیّت در آن خواهد بود.

آن شخص عرض کرد: پس مرا تعلیم فرما.

امام علیه السلام فرمود: معنا و مفهوم اوّلین تکبیر آن است که خداوند، سبحان و منزّه است از این که داراى قیام و قعود باشد.

دوّمین تکبیر یعنى ؛ خداى موصوف به حرکت و سکون نمى باشد.

سوّمین تکبیر یعنى ؛ این که نمى توان او را به جسمى تشبیه کرد.

چهارمین تکبیر یعنى ؛ چیزى بر خداوند عارض نمى شود.

پنجمین تکبیر مفهومش آن است که خداوند، نه محلّ خاصّى دارد و نه چیزى در او حلول مى کند

ششمین تکبیر معنایش این است که زوال و انتقال و نیز تغییر و تحوّل براى خداوند مفهومى ندارد.

و هفتمین تکبیر یعنى ؛ بدان که خداوند سبحان همچون دیگر اجسام ، داراى اءبعاد و جوارح نیست .

سپس در ادامه فرمایش خود فرمود: معناى رکوع آن است که مى گوئى : خداوندا! من به تو ایمان آورده ام و از آن دست بر نمى دارم ، گرچه گردنم زده شود.

و چون سر از رکوع بر مى دارى و مى گوئى : ((سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ الحَمْد للّه ربّ العالمى ن )) یعنى ؛ خداوندا! تو مرا از عدم به وجود آورده اى و من چیزى نبوده و نیستم ، پس هستى مطلق توئى .

و هنگامى که سر بر سجده فرود آورى ، گوئى : خداوندا! مرا از خاک آفریده اى ؛ و سر بلند کردن از سجده یعنى ؛ مرا از خاک خارج گردانده اى .

و همین که دوّمین بار سر بر سجده گذارى یعنى ؛ خداوندا! تو مرا در درون خاک بر مى گردانى ؛ و چون سر بلند کنى گوئى : و مرا از درون همین خاک در روز قیامت براى بررسى اعمال خارج مى گردانى .

و مفهوم تشهّد، تجدید عهد و میثاق و اعتقاد به وحدانیّت خداوند؛ و نیز شهادت بر نبوّت حضرت رسول و ولایت اهل بیت او علیهم صلوات اللّه مى باشد.

و معناى سلام ، ترحّم و سلامتى از طرف خداوند بر بنده نماز گذار است ، که در واقع ایمنى از عذاب قیامت باشد



اولین جنگى که در دوران زمامدارى امیرالمؤ منین على علیه السلام اتفاق افتاد، جنگ جمل بود. لشکر على علیه السلام در این نبرد پیروز شد و جنگ خاتمه یافت ، یکى از اصحاب حضرت که در جنگ شرکت داشت ، گفت : دوست داشتم برادرم در این جا بود و مى دید چگونه خداوند شما را بر دشمن پیروز نمود. او نیز خوشحال مى شد و به اجر و پاداش نایل مى گشت .

امام علیه السلام فرمود:

آیا قلب و فکر برادرت با ما بود؟

گفت : آرى !

امام علیه السلام فرمود: بنابراین او نیز در این جنگ همراه ما بوده است 


امیرالمؤ منین على علیه السلام روز جمعه در کوفه سخنرانى زیبایى کرد، در پایان سخنرانى فرمود:

اى مردم ! هفت مصیبت بزرگ است که باید از آنها به خدا پناه ببریم :

1- عالمى که بلغزد.

2- عابدى که از عبادت خسته گردد.

3- مؤ منى که فقیر شود.

4- امینى که خیانت کند.

5- توانگرى که به فقر درافتد.

6- عزیزى که خوار گردد.

7- فقیرى که بیمار شود.

در این وقت مردى برخواست ، عرض کرد:

یا امیرالمؤ منین ! خداوند در قرآن مى فرماید: ((ادعونى استجب لکم )): 

مرا بخوانید، دعا کنید، تا دعایتان را مستجاب کنم .

اما دعاى ما مستجاب نمى شود؟

حضرت فرمود: علتش آن است که دلهاى شما در هشت مورد یک : این که خدا را شناختید، ولى حقش را آن طور که بر شما واجب بود بجا نیاوردید، از این رو آن شناخت به درد شما نخورد.

دو: به پیغمبر خدا ایمان آورید ولى با دستورات او مخالفت کردید و شریعت او را از بین بردید! پس نتیجه ایمان شما چه شد؟

سه : قرآن را خواندید ولى به آن عمل نکردید و گفتید:

قرآن را به گوش و دل مى پذیریم اما به آن به مخالفت برخواستید.

چهار: گفتید ما از آتش جهنم مى ترسیم در عین حال با گناهان و معاصى به سوى جهنم مى روید.

پنج : گفتید به بهشت علاقه مندیم اما در تمام حالات کارهایى انجام مى دهید که شما را از بهشت دور مى سازد. پس علاقه و شوق شما نسبت به بهشت کجاست ؟

شش : نعمت خدا را خوردید، ولى سپاسگزارى نکردید.

هفت : خداوند شما را به دشمنى با شیطان دستور داد و فرمود: ((ان شیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا)): شیطان دشمن شماست ، پس ‍ شما او را دشمن بدارید! به زبان با او دشمنى کردید ولى در عمل به دوستى با او برخاستید.

هشت : عیبهاى مردم را در برابر دیدگانتان قرار دادید و از عیوب خود بى خبر ماندید (نادیده گرفتید) و در نتیجه کسى را سرزنش مى کنید که خود به سرزنش سزاوارتر از او هستید.

با این وضع چه دعایى از شما مستجاب مى شود؟ در صورتى که شما درهاى دعا و راه هاى آن را بسته اید پس از خدا بترسید و عملهایتان را اصلاح کنید و امر به معروف کنید و نهى از منکر نمایید تا خداوند دعاهایتان را مستجاب کند.





۰۹ آبان ۹۴ ، ۲۰:۴۲ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پویان ولی زادگان

داستان های پیامبر (منبع: rasekhoon.net)

کار و تلاش

روزى پیامبر صلى الله علیه و آله با اصحاب خود نشسته بودند. پیامبر جوان نیرومندى را دید که اول صبح مشغول کار و تلاش مى باشد. بعضى از حاضران گفتند: این شایسته تمجید و ستایش بود، اگر نیروى جوانى خود را در راه خدا به کار مى انداخت ؟ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: چنین نگویید، اگر این جوان کار مى کند تا نیازمندیهاى خود را تاءمین کند و از دیگران بى نیاز گردد، در راه خدا گام برداشته و همچنین اگر به نفع پدر و مادر ناتوان و کودکان خردسالش کار کند و آنها را از مردم بى نیاز سازد، باز هم در راه خدا قدم برداشته است



رفتار با مردم

در حالى که پیامبر صلى الله علیه و آله میدان جنگ بود، عربى به محضر او رسید و رکاب شترش را گرفت و گفت : یا رسول الله ، عملى را به من بیاموز که سبب رفتنم به بهشت گردد.
حضرت فرمود: با مردم آن گونه رفتار کن که دوست دارى با تو آن گونه رفتار کنند، و از رفتار با آنها که خوشایند تو نیست ، بپرهیز.


تعلیم و تعلم

در مدینه روزى پیامبر صلى الله علیه و آله اسلام صلى الله علیه و آله وارد مسجد گردید، چشمش به دو اجتماع افتاد که در دو دسته تشکیل شده بودند و هر دسته اى حلقه اى تشکیل داده و سرگرم بودند؛ یک دسته به عبادت و ذکر خدا، و دسته اى به تعلیم و تعلم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم و مشغول بودند. حضرت از دیدن هر دو دسته مسرور و خرسند گردید و به همراهانش فرمود:
این هر دو دسته کار نیک نموده و بر خیر و سعادتند. لکن من براى دانا کردن و دانا شدن مردم فرستاده شده و مبعوث گشته ام . پس خودش به طرف همان دسته که به تعلیم و تعلم اشتغال داشتند، رفت و در حلقه آنان نشست.

حب على علیه السلام

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: در شب معراج هنگامى که مرا به آسمان مى بردند، به هر جا مى رسیدم ، دسته هایى از فرشتگان با اظهار شادى و شادمانى به دیدارم مى آمدند، تا اینکه به جایى رسیدم که جبرئیل به همراه جمعى از فرشتگان به استقبالم آمدند. آن روز جبرئیل سخنى شنیدنى گفت : اگر امت تو بر دوستى و مهر على علیه السلام اجتماع مى کردند، خداوند متعال آتش جهنم را نمى آفرید.




۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۹:۲۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پویان ولی زادگان

نمونه سوالات دروس 1 تا 4(منبع: alirezaclassseven.ir )

۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۸:۳۳ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پویان ولی زادگان